سیرت نبوی

ساخت وبلاگ
موضوع: ( سیرت ) | تاريخ ارسال: جمعه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ نقشه‌ای برای کشتن پیامبر خداصلی الله علیه وسلم !   گاه نیز پیامبر خدا صلی الله علیه وسلمدرباره‌ی مساله‌ای که جایی دیگر بدون حضور او رخ داده بود، سخن می‌گفت، مانند این‌که چیزی در مکه یا فارس یا یمن رخ داده بود و ایشان درباره‌ی آن سخن می‌گفت. از جمله پس از جنگ بدر و شکست مشرکانِ قریش، مشرکان در حالی به مکه بازگشتند که بسیاری از آنان کشته یا اسیر شده بودند. این واقعاً برای قریش مصیبتی بزرگ بود. عمیر بن وهیب به مکه رفت و صفوان بن امیۀ را دید که در حجر در سایه‌ی کعبه نشسته است. عمیر نزد او نشست و با هم درد دل کردند، چرا که هر دو مصیبت دیده بودند. فرزند عمیر اسیر شده بود و پدر صفوان در جنگ کشته شده بود. صفوان گفت: خداوند زندگی را پس از کشته شدگان بدر زشت بدارد! عمیر گفت: آری... به خدا سوگند زندگی پس از آنان خیری ندارد. سپس در حالی که به شور آمده بود گفت: به خدا اگر نبود قرضی که به گردنم هست و خانواده‌ای که بدون من چیزی نخواهند داشت، بی‌شک به سوی محمد سفر می‌کردم و تا او را می‌دیدم به قتلش می‌رساندم؛ زیرا من بهانه‌ای برای رفتن به مدینه دارم. می‌گویم آمده‌ام تا فدیه‌ی پسرم که اسیر آنان است را بدهم. صفوان از گفته‌ی او خوشحال شد و احساس کرد فرصت مناسبی برای انتقام است، پس خطاب به عمیر گفت: قرضت به عهده‌ی من! من پرداختش می‌کنم. خرج خانواده‌ات هم مانند خانواده‌ی من است. به سوی محمد برو و او را بکش. عمیر احساس کرد به دردسر افتاده، اما راه برگشت نبود! صفوان به سرعت برخاست و سواری عمیر را آماده کرد و شمشیری زهرآگین به او داد. عمیر با خانواده‌ی خود وداع کرد و به راه افتاد. در همین حال به خانه‌های مکه و کوه‌های آن نگاه می‌کرد، طو سیرت نبوی...ادامه مطلب
ما را در سایت سیرت نبوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sirat-nabvi1 بازدید : 110 تاريخ : جمعه 23 ارديبهشت 1401 ساعت: 12:24

موضوع: ( سیرت ) | تاريخ ارسال: دوشنبه هشتم آذر ۱۳۹۵ موضوع سکرات موت پیامبر و ملک الموت!! هنگامی که در روز پایانی حیات پیامبر صلی الله علیه وسلم سختی مرگ بر ایشان فشار آورد، طوری که وقتی اسامه بر او وارد شد، نمی‌توانست سخن بگوید و فقط دستهایش را به سوی آسمان بلند می‌کرد و بعد بر اسامه می‌گذاشت و اسامه متوجه می‌گردید که برایش دعا می‌کند. عایشه، پیامبر را در آغوش گرفته بود. در این اثنا عبدالرحمن ابن ابوبکر در حالی وارد شد که مسواکی در دست داشت. پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم به مسواک او چشم دوخته بود. عایشه گفت: آن را برای شما بگیرم؟ با اشارة سر گفت: بلی. عایشه چوب مسواک را از برادرش گرفت و آن ر سیرت نبوی...ادامه مطلب
ما را در سایت سیرت نبوی دنبال می کنید

برچسب : موضوع,سکرات,موت,پیامبر,ملک,الموت, نویسنده : 4sirat-nabvi1 بازدید : 86 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 11:45

موضوع: ( سیرت ) | تاريخ ارسال: سه شنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۶ گرگ سخنگو   در آغاز بعثت پیامبر صلی الله علیه وسلم چوپانی گوسفندان خود را در یکی از دشت‌های مدینه چرا می‌داد. ناگهانی گرگی به یکی از گوسفندان او حمله کرد و آن را به دندان گرفت و گریخت. چوپان در پی گرگ دوید و گوسفند را از وی گرفت و گرگ پا به فرار گذاشت. سپس ناگهان ایستاد و نشست و رو به چوپان گفت: «آیا از خدا نمی‌ترسی؟! روزی مرا که خداوند برایم در نظر گرفته از من می‌گیری؟!». چوپان گفت: شگفتا!! گرگی نشسته و به زبان انسان‌ها با من سخن می‌گوید؟!. گرگ گفت: «عجیب‌تر از این را به تو بگویم؟ عجیب‌تر مردی است در نخلستانِ میان دو سنگلاخ، که شم سیرت نبوی...ادامه مطلب
ما را در سایت سیرت نبوی دنبال می کنید

برچسب : گرگ,سخنگو, نویسنده : 4sirat-nabvi1 بازدید : 89 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 11:45

موضوع: ( سیرت ) | تاريخ ارسال: یکشنبه دهم اردیبهشت ۱۳۹۶ سخن گفتن وی از برخی امور غیبی سخن گفتن  رسول الله صلی الله علیه وسلم  درباره‌ی غیبیات بر چند دسته است: گاه سخن از غیبی می‌گوید که هنوز رخ نداده، سپس دقیقا همانگونه که وی گفته است اتفاق می‌افتد. از جمله پس از هجرت پیامبر رسول الله صلی الله علیه وسلم  به مدینه، سعد بن معاذبه قصد عمره به مکه رفت و نزد امیۀ بن خلف منزل گرفت. آنان در جاهلیت دوست هم بودند. تا آن هنگام هنوز میان مسلمانان و مشرکان جنگی در نگرفته بود. امیۀ هرگاه به سوی شام می‌رفت نزد دوستش سعد بن معاذ در مدینه مهمان می‌شد و چند روز استراحت می‌کرد و سپس سفر خود را ادامه می‌داد. سعد سیرت نبوی...ادامه مطلب
ما را در سایت سیرت نبوی دنبال می کنید

برچسب : سخن,گفتن,برخی,امور,غیبی, نویسنده : 4sirat-nabvi1 بازدید : 89 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 11:45

موضوع: ( سیرت ) | تاريخ ارسال: دوشنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۶ گوسفند مسموم   همین طور داستانی که با یهودیان اتفاق افتاد و قصد جان پیامبر صلی الله علیه وسلم  کردند. پیامبر صلی الله علیه وسلم به نبرد یهودیان خیبر رفت و آنان را به محاصره در آورد. پس از آنکه محاصره طولانی شد راهی جز تسلیم نیافتند و پیامبر صلی الله علیه وسلم فاتحانه وارد آن شد. زنی یهودی از روی کینه گوسفندی کباب کرد و آن را به سم آغشته کرد و از روی نفرت پرسید: محمد کدام قسمت گوسفند را بیشتر دوست دارد؟ گفتند: بازوی آن. او نیز سم بیشتری در بازوی آن قرار داد. هنگامی که پیامبر صلی الله علیه وسلم با یاران خود در خیبر اردو زدند، آن زن یهود سیرت نبوی...ادامه مطلب
ما را در سایت سیرت نبوی دنبال می کنید

برچسب : گوسفند,مسموم, نویسنده : 4sirat-nabvi1 بازدید : 85 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 11:45

آیا صحابه به ادرار و مدفوع پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز تبرک میکردند؟   بدون شک رسول الله صلی الله علیه وسلم صاحب جسم و آثاری مبارک است. چنان که افعال ایشان - معجزات - مبارک هستند. در حقیقت این رحمت و کرم الهی است که آنرا به پیامبران ورسولانش اعطا نموده است و به همین دلیل اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم به جسم و آثار حسی وی مانند آب دهان، وضو و موهایشان، تبرک می جستند.و پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز تبرک جستن صحابه به خودشان را انکار ننموده و حتی ترغیب نیز می کردند. صحابه بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز به آثاری که از وی بجا مانده بود، تبرک می کردند. و این دلالت برمشروعیت تبرک به جسم پیامبر صلی الله علیه وسلم و آثارحسی ایشان دارد. و درحقیقت این، یک نوع تکریم و تشریف پیامبر صلی الله علیه وسلم ازجانب خداوند تبارک وتعالی می باشد که در جسم و آثاری که از او باقیمانده، قرارداده است. سیرت نبوی...ادامه مطلب
ما را در سایت سیرت نبوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sirat-nabvi1 بازدید : 105 تاريخ : دوشنبه 8 آذر 1395 ساعت: 3:24

  قبل از نبوت  پیامبر صلی الله علیه وسلم  به غار حراء می رود و به عبادت خدا می پردازد و بعد از بعثت نیز خداوند او را امر می کند که شب برخیزد و به عبادت مشغول شود: «‏ یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ ‏‏ قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلاً ‏‏ نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً ‏‏ أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً ‏‏ إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً ‏».مزمل:5 – 1 یعنی: ‏ ای جامه به خود پیچیده ! ‏‏ شب ، جز اندکی ( از آن ) بیدار بمان . ‏ نیمی از شب ، یا کمی از نیمه بکاه ( تا به یک سوم شب می‌رسد ) . ‏ یا بر نیمه آن بیفزا ( تا به دو سوم شب می‌رسد ) و قرآن را بخوان خواندنی ( همراه با دقّت و تأمّل ، و در ضمن شمرده و روشن ) . ‏‏ ما سخن ( پر مسؤولیّت و پر دردسر و لبریز از تکالیف و وظائف ) سنگینی را بر تو نازل خواهیم کرد ( که قرآن است ) . ‏ سیرت نبوی...ادامه مطلب
ما را در سایت سیرت نبوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sirat-nabvi1 بازدید : 106 تاريخ : دوشنبه 8 آذر 1395 ساعت: 3:24

خاک‌سپاری پیکر پاک پيامبر (صلی الله علیه وسلم) پیش از آنکه صحابهٔ رسول‌اکرم -صلى الله علیه وسلم- به کفن و دفن آنحضرت بپردازند، اختلاف‌نظرشان دربارهٔ خلافت رسول‌خدا -صلى الله علیه وسلم- بالا گرفت. کشمکش‌ها و گفتگوها و بحث و جدل‌های فراوان میان مهاجر و انصار در سقیفهٔ بنی‌ساعده روی داد، و سرانجام، بر خلافت ابوبکر -رضی الله عنه- اتفاق‌نظر پیدا کردند. تمامی روز دوشنبه با این حال و اوضاع سپری گردید، و شب فرا رسید، و مردم به کارها و گفتگوهای خودشان سرگرم بودند و به کفن و دفن آنحضرت نپرداختند. آخر شب سه‌شنبه شد، و بامداد فردا یعنی سه‌شنبه فرا رسید، و هنوز پیکر مبارک آنحضرت در بستر ایشان، و همان روانداز راه راه بر روی پیکر ایشان کشیده شده بود، و خانوادهٔ رسول‌خدا -صلى الله علیه وسلم- درِ اتاق را بر روی جنازهٔ آنحضرت بسته بودند. سیرت نبوی...ادامه مطلب
ما را در سایت سیرت نبوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sirat-nabvi1 بازدید : 100 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 12:10

خانوادهٔ پیامبر (صلی الله علیه وسلم) پیامبر و خدیجه   در مدت اقامت پیامبرگرامی اسلام در مکه، خانوادهٔ پیامبر از آنحضرت به اضافهٔ همسر ایشان خدیجهٔ بنت خویلد تشکیل می‌شد. ایشان در سن بیست‌وپنج سالگی بودند که خدیجه را- که چهل ساله بود- به همسری خویش درآوردند، و او نخستین زنی بود که آنحضرت با وی ازدواج کردند، و تا زمانی که وی در قید حیات بود، همسر دیگری اختیار نکردند. رسول‌خدا - صلى الله علیه وسلم - از خدیجه چند پسر و چند دختر داشتند. پسران، هیچیک زنده نماندند. دختران آنحضرت عبارت بودند از: زینب، رقیه، امّ‌کلثوم، و فاطمه. زینب را پیش از هجرت پسرخاله‌اش ابوالعاص‌بن ربیع به همسری خویش درآورد؛ رقیه و ام‌کلثوم هر دو را یکی پس از دیگری عثمان‌بن عفّان -رضی الله عنه- به عقد ازدواج خود درآورد. فاطمه را نیز، علی‌بن ابیطالب در فاصلهٔ دو جنگ بدر و احد به همسری خویش درآورد، و از فاطمه، حسن و حسین و زینب و ام‌کلثوم زاده شدند. سیرت نبوی...ادامه مطلب
ما را در سایت سیرت نبوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sirat-nabvi1 بازدید : 70 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 12:10

فلسفهٔ تعدُّد زوجات پيامبر (صلی الله علیه وسلم) هرکس زندگانی رسول‌خدا -صلى الله علیه وسلم- را به دقت بررسی کند، نیک درمی‌یابد که ازدواج آنحضرت با این زنان متعدد در اواخر عمر شریفشان، پس از آنکه حدود سی سال از بهترین دورانهای عمر و نشاط جوانی خود را تنها به یک همسر نسبتاً سالمند، ابتدا با خدیجه و سپس با سوده، گذرانیده‌اند؛ درمی‌یابد که این ازدواج‌ها بخاطر آن نبوده است که ناگهان دروجود خودشان اشتیاق و شهوت بی‌حد و مرزی نسبت به زنان احساس کرده‌اند، و جز در پرتو همخوابگی با این شمار فراوان از زنان نمی‌توانسته‌اند در برابر آن شکیبایی کنند!؟ بلکه قطعاً اهداف و آرمانهای دیگری برتر و بزرگتر از آن غرض و منظوری که معمولاً با ازدواج برآورده می‌گردد، در کار بوده است. سیرت نبوی...ادامه مطلب
ما را در سایت سیرت نبوی دنبال می کنید

برچسب : فلسفه تعدد زوجات,فلسفه تعدد زوجات در,فلسفة تعدد زوجات الرسول, نویسنده : 4sirat-nabvi1 بازدید : 86 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 12:10